جدول جو
جدول جو

معنی زنده دل - جستجوی لغت در جدول جو

زنده دل
روشن ضمیر، روشن روان، مقابل مرده دل و افسرده دل، خوشحال، شاد
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
فرهنگ فارسی عمید
زنده دل
(زِ دَ / دِ دِ)
مقابل افسرده دل و مرده دل. (آنندراج). شاد و مسرور. مقابل افسرده دل و مرده دل. (فرهنگ فارسی معین) :
تنم را در قناعت زنده دل دار
مزاجم را به طاعت معتدل دار.
نظامی.
من بدو زنده دل چو شب به چراغ
او بمن شادمان چو سبزه باغ.
نظامی.
عاشقان زنده دل بنام تواند
تشنۀ جرعه ای ز جام تواند.
عطار.
زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
عشق تو مرا زنده دل هر دو جهان کرد.
عطار.
ذرات را بوجد در آورد آفتاب
یک زنده دل تمام جهان را کفایت است.
صائب (از آنندراج).
، پیری که دارای هوا و هوس جوانان باشد، صالح. متقی. (ناظم الاطباء) :
دعای زنده دلانت رفیق باد وقرین
خدای عالمیانت نصیر باد و پناه.
سعدی.
که پیش اهل دل آب حیات در ظلمات
دعای زنده دلانست در شب تاری.
سعدی.
دعای زنده دلانت بلا بگرداند
غم رعیت درویش بر دهد شادی.
سعدی.
، روشن روان. روشن فکر. (فرهنگ فارسی معین) :
تن زنده دل خفته در زیر گل
به از عالم زنده و مرده دل
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک.
سعدی (بوستان).
، عارف. عاشق. شیفتۀ عشق:
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است.
سعدی.
به خاکپای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم.
سعدی.
جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش.
حافظ
لغت نامه دهخدا
زنده دل
خوشحال، روشن ضمیر
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
فرهنگ لغت هوشیار
زنده دل
خرم، خوشحال، خوشدل، سرزنده، شاد
متضاد: دلمرده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زنده دل
قلب حيّ
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به عربی
زنده دل
Lively
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زنده دل
vivant
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زنده دل
활발한
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به کره ای
زنده دل
animado
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زنده دل
जीवंत
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به هندی
زنده دل
живой
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به روسی
زنده دل
lebendig
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به آلمانی
زنده دل
жвавий
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زنده دل
żywotny
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به لهستانی
زنده دل
活泼的
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به چینی
زنده دل
ceria
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زنده دل
נמרץ
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به عبری
زنده دل
vivace
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زنده دل
levendig
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به هلندی
زنده دل
প্রাণবন্ত
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به بنگالی
زنده دل
زندہ دل
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به اردو
زنده دل
ร่าเริง
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به تایلندی
زنده دل
hai
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زنده دل
canlı
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
زنده دل
animado
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زنده دل
活発な
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لرزنده دل
تصویر لرزنده دل
آنکه دلش بلرزد، ترسو
فرهنگ فارسی عمید
(زِ دَ / دِ دِ)
نشاط. ذکذکه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در بیت زیر ظاهراً بمعنی روشن روانی و معرفت و عاشقی آمده است:
جماعتی که نخوردند آب زنده دلی
چو تخم سوخته ماندند جاودان در خاک.
صائب
لغت نامه دهخدا
تصویری از زنده شدن
تصویر زنده شدن
از نو حیات یافتن، زنده گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برده دل
تصویر برده دل
کسی که از شدت عشق دل وی اسیر شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزرده دل
تصویر آزرده دل
مرده دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزاده دل
تصویر آزاده دل
صالح، حلال زاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دلی
تصویر زنده دلی
روشن روانی روشن فکری، شادی سرور مقابل افسرده دلی مرده دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده زا
تصویر زنده زا
بچه زا جمع زنده زایان بچه زایان پستانداران
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنده، قلب پر جنب و جوش، زنده دل
دیکشنری اردو به فارسی